ای کاش آقای ضرغامی بخوانند ... (1)
تأخیر در نوشتن این مطلب را به پای تنبلی من بگذارید. انتخابات 92 با همهی شیرینیها و تلخیهایش تمام شد. اما گفتهاند «حاسِبُوا قَبلَ أن تُحاسَبُوا». رسانهها در این انتخابات چه میتوانستند بکنند و چه کردند؟ چرا و چگونه؟
مهمترین و شاید تأثیرگذارترین رسانه، همان رسانهی ملی است که شامل رادیو و تلویزیون میشود. میخواهم بیشتر از تلویزیون بگویم.
پیش از هر چیز، لازم است به عنوان عضوی از خانوادهی ایران اسلامی از تلاش سیما در راستای هرچه پرشورتر برگزار شدن انتخابات و تدبیر برنامههایی چون مناظرههای سهگانه تقدیر کنیم. شکّر الله مَساعیکم و الحمد لله. اما آیا نمرهی سیما در انتخابات 92، بیست است؟ قطعاً نه. اشتباهات سیما کداماند که از نمرهی او کاستهاند؟
انتخابات باید پرشور برگزار شود ولی به چه قیمتی؟ آیا ما پراگماتیسم را در عرصهی تبلیغ و رسانه میپذیریم؟ آیا شوری که به واسطهی برخی ابزارهای غیرمجاز ایجاد میشود در آینده مضر نخواهد بود؟ آیا نباید کمی جامعنگر و دوراندیش بود؟ اولاً شوری که برگرفته از هیجانات کاذب و نشأت گرفته از وهم و خیال باشد، دوام نخواهد داشت و بلافاصله فروکش خواهد کرد و این خواستهی ما از جوانان نیست. ما از ظرفیت جوان و نیروی توانمند کشورمان، انتظار تلاش مداوم و حضور حماسی همیشگی در عرصههای جهادی داریم نه آنکه هیجانی زودگذر ایشان را به وجد آورد و اقدامی کنند و زود کنار کشند. اینگونه برانگیختنها آستانهی تحمّل، صبر و پشتکار و وقار نیروی انسانی جامعه را میکاهد. اینچنین برانگیزانندههایی سبب میشود تا در صورت شکست، دچار سرخوردگی و افسردگی شوی و در حالت پیروزی، سرخوشی و مستی کنی. یعنی در هر دو صورت پس از عمل، از هر اقدام مفید کناره بگیری. در یک کلام، شور نباید منشأ غیر عقلانی داشته باشد تا موجب فروکاهش عقل گردد و اختیار، انتخاب و عمل، بهرهی کمتری از عقل داشته باشد. ای کاش صدا و سیما بداند که «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». میزان ثبات ایجاد حماسه و میزان عقلانیت آن، در گرو کیفیت انگیزشی است که شور را ایجاد میکند. میشود در پرتو کلام متقن و حکیمانه و معقول، شور ایجاد کرد؛ شوری که ماندگار باشد و نه بدمستی را نتیجه دهد نه سرخوردگی را و البته همواره، فلسفهی وجودی خود را که ضامن دوام آن است، حفظ کند. اینگونه میتوان در هر انتخابات، قدمی به جلو نهاد و در انتخابات بعد با خیالی آسوده به دنبال جبران نواقص دیگر یا ایجاد فضائلی جدید بود. شور غیرمعقول زودگذر است که با در فضای احساسی انتخابات دهم، 85 درصد مشارکت به وجود میآورد و در عوض تا 8 ماه درگیری ذهنی. نشان به همان نشان که در انتخابات یازدهم چون فضای انتخابات از سوی نامزدها، کمی عقلانیتر میشود، شاهد اُفت 12 درصدی مشارکت هستیم. هرچند رشد خرد جامعهی ایران در طول سالهای پس از انقلاب به شکلی محسوس غیر قابل انکار است، باید اعتراف نمود که عامل اصلی این رشد، تجربههای گرانسنگ تاریخی این 35 سال و به معنای حقیقی کلمه «رهبری حکیمانه» دو فقیه آگاه است نه برنامهریزی جامع سازمانهای تبلیغی و اطلاعرسانی نظام جمهوری اسلامی. و در این میان بزرگترین بارِ بر زمین مانده، نصیب سیمای جمهوری اسلامی است. اگر از ابتدای انقلاب به جای شُکهای پارهوقت زودبازده و پرنوسان انتخاباتی پیش از هر انتخابات و برانگیختنهای التماسگونهی صدا و سیما برای مشارکت مردم، به فکر برنامهای منطقی و بلندمدت برای ارتقای خرد سیاسی و عقل دینی امت اسلامی بودیم، شاهد حفظ و افزایش مشارکت انتخاباتی انبوه دههی شصت در همهی دهههای پس از آن و رُشد مؤلفههای مطلوب در اشخاص منتخب ملت بودیم.